محل تبلیغات شما

ای که مرا خوانده ای، راه نشانم بده.

+ در آستانه شب قدر دکتر س اشک میرختن و میگفتن که باید بدانی "او" تعدادی از بنده هایش را به دستت می سپرد و این مسئولیت کمی نیست.میگفتن از بدو تولدت "او" تو را برای یک اتفاق انتخاب کرده در زندگی خلیفه هایش.او میگفت و من به خود میلرزیدم

++من باید کاری کنم.اما شانه های من مگر چقدر توان دارند؟ من مسئولم اما نمیدانم باید چه کار کنم.

+++ دستم رو بگیر.من نابلدم( "با روی سیاه "جناب محمود کریمی)

++++یکی از بچه هایم خودکشی کرده و من فقط نظاره میکنم این قرارمان نبود که آخر تو که بیشتر از همه میدانی من چقدر بچه ام برای چنین موقعیتی 

+++++معادلاتت را.جایگاه خودم در این معادله را. نمیفهمم.میبینی چقدر درمانده شده ام و کم اورده ام؟.میبینی نگاهم به دستان توست؟

++++++بخاطر آن بنده های معصومت هم که شده راه بنما.

 

 

+×ببخشید که فعلا نمیتوانم کامنت پاسخ بدهممیدانم گنگ و پراکنده نوشتم.بگذارید به حساب حال بد.

نقش من در این معادله

یک روز پاییزی تمام عیار

چون تو دارم همه دارم

چقدر ,های ,هایش ,بنده ,معادله ,کنم ,و من ,در این ,این معادله ,چنین موقعیتی ,موقعیتی  

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کاردرمانی و گفتاردرمانی شیراز قصرالدشت